یا رحمن الدنیا و الاخره
اینقدر این فراض از دعای معراج را دوست دارم که در تمام پیام های دانشگاه مجازی قرار داده ام!
گاهی می نویسم یا ارحم الراحمین، نمی دانم کلمات برای شما هم قداست دارد یا من اینقدر به قداست کلمات اعتقاد دارم، به این که آدم اگر حرفی می زند به پاس حرفی که زده باید به گفته اش عمل کند!
و من دانشجوی دانشگاه مجازی هستم!
یکی از دوستان در پست قبلی پیام گذاشته بود که دلبسته نشو!
مگر میشود آدم دلبسته به هدفی نباشد، البته دانشگاه مجازی هدفم نبود، اما به دوست عزیزم، که نزدیک به هشت سال از من کوچکتر است و سردی و گرمی ایام را به واقع نچشیده است، چه میتوانم بگویم!
آنچه باید گفته باشم را گفته ام، تصمیمی که گرفته چونان خنجری بر قلب و روح من اثر گذاشت و دلتنگم کرد و بارها به دانشگاه اعتراض کردم که جوانان فعالی چون او را از دست ندهید! اما وقتی خواست و تقدیر الهی بر این رقم خورده که او از این دانشگاه به کمترین بهرهای عظیمت کند، دیگر چه جای مجادله است؟
دوستی میگفت شما که اینقدر ادعا دارید و در پیامگاه مدیر حرف و نقد میکنید آیا همینطور هم درس می خوانید؟
و من شرمسار از این بودم که بگویم ما شب امتحانی هستیم!
این ترم هم به نیمه رسیده و من همچنان چونان ترمهای گذشته آدم نشدم!
دانشگاه مسابقهی مقاله نویسی گذاشته نه در سطح من و شما، در سطح فوق لیسانس به بالاها! و من ماندهام که چه باید کرد؟
این هدفم نیست، اما دانشگاه را به خاطر مسائلی که داشته و دارد رها نمیکنم، من درس میخواهم، درس دین، سرم شلوغ شده، درس نمیخوانم، به زدن آزمونها بسنده کردهام، اما میدانم موفقتی است، میدانم خدایی که راه تحصیل در این دانشگاه را برایم باز کردهاست، هیچ وقت مایوسم نمیکند و من را با اینهمه مشکلات تنها نمیگذارد! شاید توکل واژهای تکراری باشد اما برای من جدید است، از ناب هم نابتر!
که خدا یا به راه این امید پیچ در پیچ مرا لطف تو میباید دگر هیچ
نوشته شده توسط : وسط نیا