سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

پیچ در پیچ

دوشنبه 88 آبان 18 ساعت 11:24 عصر

یا رحمن الدنیا و الاخره

اینقدر این فراض از دعای معراج را دوست دارم که در تمام پیام های دانشگاه مجازی قرار داده ام!

گاهی می نویسم یا ارحم الراحمین، نمی دانم کلمات برای شما هم قداست دارد یا من اینقدر به قداست کلمات اعتقاد دارم، به این که آدم اگر حرفی می زند به پاس حرفی که زده باید به گفته اش عمل کند!

و من دانشجوی دانشگاه مجازی هستم!

یکی از دوستان در پست قبلی پیام گذاشته بود که دلبسته نشو!

مگر می‏شود آدم دلبسته به هدفی نباشد، البته دانشگاه مجازی هدفم نبود، اما به دوست عزیزم، که نزدیک به هشت سال از من کوچکتر است و سردی و گرمی ایام را به واقع نچشیده است، چه می‏توانم بگویم!

آنچه باید گفته باشم را گفته ام، تصمیمی که گرفته چونان خنجری بر قلب و روح من اثر گذاشت و دلتنگم کرد و بارها به دانشگاه اعتراض کردم که جوانان فعالی چون او را از دست ندهید! اما وقتی خواست و تقدیر الهی بر این رقم خورده که او از این دانشگاه به کمترین بهره‏ای عظیمت کند، دیگر چه جای مجادله است؟

دوستی می‏گفت شما که اینقدر ادعا دارید و در پیام‏گاه مدیر حرف و نقد می‏کنید آیا همینطور هم درس می خوانید؟

و من شرمسار از این بودم که بگویم ما شب امتحانی هستیم!

این ترم هم به نیمه رسیده و من همچنان چونان ترم‏های گذشته آدم نشدم!

راه پر پیچ و خم

دانشگاه مسابقه‏ی مقاله نویسی گذاشته نه در سطح من و شما، در سطح فوق لیسانس به بالاها! و من مانده‏ام که چه باید کرد؟

این هدفم نیست، اما دانشگاه را به خاطر مسائلی که داشته و دارد رها نمی‏کنم، من درس می‏خواهم، درس دین، سرم شلوغ شده، درس نمی‏خوانم، به زدن آزمون‏ها بسنده کرده‏ام، اما می‏دانم موفقتی است، می‏دانم خدایی که راه تحصیل در این دانشگاه را برایم باز کرده‏است، هیچ وقت مایوسم نمی‏کند و من را با این‏همه مشکلات تنها نمی‏گذارد! شاید توکل واژه‏ای تکراری باشد اما برای من جدید است، از ناب هم ناب‏تر!

که خدا یا به راه این امید پیچ در پیچ               مرا لطف تو می‏باید دگر هیچ


نوشته شده توسط : وسط نیا

نظرات دیگران [ نظر]